مهدی یاران

بچه های هیات الرضای اردبیل

مهدی یاران

بچه های هیات الرضای اردبیل

مهدی یاران

سلام
تارنمای " مهدی یاران " توسط تعدادی از بچه های هیات الرضای اردبیل و بچه های مسجد قدس راه اندازی شده است .
منتظر نظرات و دیدگاه های شما عزیزان هستیم.
مطالب به روز شده در این تارنما هیچ گونه ارتباطی با مدیریت هیات الرضا ندارد.
سایت هیات الرضا ..... ravag.ir
یاعلی

پیام های کوتاه

شعر امام رضا

پنجشنبه, ۱۲ دی ۱۳۹۲، ۰۱:۰۳ ب.ظ

به ادامه ی مطلب بروید


 -------------------(شعر)-----

گرچه از زهر جفا دل پرشرر دارد رضا

آتشى در دل ز هجران پسر دارد رضا

در میان حجره در بسته مى پیچد به خود

دیدگان بى فروغش را پدر دارد رضا

تا بیاید از مدینه نور چشمانش تقى

انتظار دیدن نور بصر دارد رضا

در غریبى مى دهد جان و در آن حالت هنوز

انتظار خواهر خود را مگر دارد رضا

دورى از اهل و عیال و دوستان، خود بس نبود

کز جفاى خصم دون خون در جگر دارد رضا

دست ما «خسرو» به دامانش که در روز جزا

آبرو پیش خداى دادگر دارد رضا

 

 

---------(شور- آخر صفر)------

مثه یک چشم به هم زدن  شبای محرم رفت
   ز کفم این سینه زنی  تو شبای ماتم رفت
ایشالا تا سال دیگه زنده بمونیم
           پشت سر میون‏دارا   با هم بخونیم
مظلوم حسین/ آقا حسین / بی کس حسین        

        عطشان حسین / عریان حسین
ظهر عاشورا  زاده زهرا
             بی کس و تنها      در صف اعدا
              بی کفن ارباب

کیه که به زیر آسمون  مدیون آقا نیست
   کی میدونه که سال دیگه به زیر خاکا نیست
 شکرخدارو کن چشات داره می باره
               تا که نفس تو سینته بگو دوباره
مظلوم حسین / آقا حسین / بی کس حسین  

         عطشان حسین  عریان حسین
ظهر عاشورا  زاده زهرا
                  بی کس و تنها در صف اعدا
                 بی کفن ارباب

 

 

شصت شبه دربه در بودم تو ماتم ارباب
         دست توسل می زدم به پرچم ارباب
بسته محبت شما به جونم آقا
                  قدر لباس مشکیمو میدونم آقا 
وقتی میره بالا دستای میوندار

                    میکنه قیامت ذکر یا علمدار

علمدار، عملت رو نگه دار.................

                   *****

اجر عزاداریام ‏و میگیرم از زهرا
          ایشالا راضیه ز من بابت این اشکا
ممنونم از تو مادرم بابت گریه 
              منو دعا کن کربلا  شبای جمعه
شبای جمعه ، دل پریشونه

                  مادر سادات روضه میخونه

میزنه ناله غریب مادر

                   همه دلهاروکرده دیوونه

                 بی کفن ارباب

 

 

 

 

-----------------------(شعر)-----

زائرین تو فقط شیعة اثنی عشرند
همه دلباختة عترت خیرالبشرند
همه گشتند به دریای نگاهت تطهیر
به گل روی تو سوگند ز گل پاک ترند
زائرینی که به این کعبة دل، دل بستند
تا ابد از حَرمت دل نبُرند و نبَرند
گر به سوی حَرمت روی کنند اهل جحیم
تا ابد از طمع روضة رضوان گذرند
سائلان کرمت یکسره ارباب کرم
زائران حرمت از همة خلق سرند
پا گذارند به بال ملک و طرة حور
رهروانی که به سوی حرمت ره سپرند
عالمی رو به روی پنجرة فولادت
به امید کرمت همچو گدا پشت درند
انبیا ناز فروشند به گلزار بهشت
اگر از دور به ایوان طلایت نگرند
مهر تو لاله و ریحان بهشت دل ماست
حاش لله که ما را به جهنم ببرند
"میثم" بی سر و پایم نظری کن مولا
که مرا جزو سگان سر کویت شمرند

 

------------------------(شعر)------

حرم تو کعبة دل، کرمت همه خدایی
کنی از کرامت خود به خدا خدا نمایی
در باز توست افزون من بی نوای محزون
ز کدام در درآیم به بهانة گدایی
کرم تو می دهد رو به گدای تو وگرنه
ندهند پادشاهان به فقیر آشنایی
من اگر گناه کارم تو رئوف و مهربانی
کرمت نمی گذارد که کنی ز من جدایی
تویی آن که هر که آید به زیارت تو یک بار
تو سه بار از عنایت به زیارتش بیایی
به خدا گناه کارم دگر آبرو ندارم
چه شود دهی ز نارم به محبتت رهایی
بکشم هماره نازت مگرم دهی اجازت
که به یک زیارت تو سر و جان کنم فدایی
همه را تو دست گیری همه را تو می پذیری
چه امیر شهر باشد چه فقیر روستایی
به حریم توست بارم به حرم چه کار دارم
کند از هزار کعبه حرم تو دلربایی
کرمت به کل عالم حرمت پناه "میثم"
به شما از او توسل ز شما گره گشایی

 

 

--------------------------(شعر)-----

من که چون غنچه ز غم سر به گریبان دارم
با دل سوخته ام شام غریبان دارم
بر سر افکنده عبا می رسم از بزم عدو
شعله زهر به جان، اشک به دامان دارم
تا قلم ریخته بر هستی من شعله مرگ
که از آن دیده گریان، دل بریان دارم
مرگ پیچیده به جانم که به خود می پیچم
نفس سوخته از سینه سوزان دارم
زهر انگور به تهدید خورانید مرا
زان شهیدم من و میراث شهیدان دارم
زهرم ار سوخت ولی روح مرا راحت کرد
ز ِهراسی که از این دشمن قرآن دارم
پیش ازین کُشت مرا خلق فریبی هایش
اشک پیدا به رخ از این غم پنهان دارم
ز آه دل، اشک روان، سوز دل مسمومم
محفل آرای اباصلت که مهمان دارم
هم جواد آید و هم فاطمه بر بالینم
آن که عمری ز غمش حال پریشان دارم

 

 

 

---------------------(شعر)------

قصد زیارت حرمت حجّ اکبر است
حجی که مثل عمره و حج پیمبر است
هر کس که گشت زائر تو زائر خداست
این گفته ام روایت موسی بن جعفراست
قدر و جلال و زائر قبر تو روز حشر
از زائرین کل امامان فراتر است
زوّار تو که شیعة کامل عیار توست
زوّار چارده حجج الله اکبر است
نام دو پارة تن احمد اگر برم
نام مقدس تو و زهرای اطهراست
حسرت برند خیل عظیم فرشتگان
بر آن فرشته ای که به صحنت کبوتر است
روح هزار عیسی مریم در این مزار
چشم هزار موسی عمران بر این دراست
روحم شفا گرفت ز یک جرعه آب آن
این حوض صحن توست و یا حوض کوثراست
بوی بهشت می وزد از چار صحن تو
از بس نسیم بارگهت روح پرور است
"میثم" که جرم او ز حساب آمده فزون
شاد است ازاین که عفو تو ازجرم او سراست

 

 

------------------------(شعر)-----

اگر چه نیست مرا شأن زائر حرمت
کبوتری است دلم دور گندم کرمت
اگر تو پای به چشمم نمی نهی بگذار
که لحظه ای بکشم چشم خویش بر قدمت
تو آن امام رئوفی که دشمنانت نیز
طمع برند به لطف و عنایت و کرمت
عجب نه، گر دو جهان را نهی کف دستش
اگر به جان جوادت، کسی دهد قسمت
خجسته باد خراسان و زنده باد ایران
که مستدام بود زیر سایه علمت
هزار موسی عمران به طور تو مدهوش
هزار عیسی مریم گرفته جان ز دمت
نماز برده به صحن مطهر تو نماز
حرم طواف کند در حریم محترمت
تو آن امام رضایی که اختیار قضاست
به اقتضای خداوند جاری از قلمت
هنوز وارد صحن مطهرت نشده
سلام می شنود از تو زائر حرمت
عنایتت همگان را گرفت و "میثم" هم
چو قطره ای است که افتاده در کنار یمت

 

-------------------------(شعر)-----

دوست دارم تا که بر خاکت، جبین سایی کنم
خاک پای زائرت را کحل بینایی کنم
دوست دارم خضر باشم تا که با آب بقا
تا قیامت بهر زّوار تو سقّایی کنم
دوست دارم ضامنم باشی که بر خیل ملک
سرفرازی همچو آن آهوی صحرایی کنم
دوست دارم بر گدایی درت از شهر خویش
تا در باب الجوادت، راه پیمایی کنم
دوست دارم زیر پای زائرت، دفنم کنند
تا گشایم دست و اعجاز مسیحایی کنم
دوست دارم وقت مردن با تماشای رخت
مرگ را از شوق دیدارت، تماشایی کنم
دوست دارم در میان آن همه زوّار تو
بر درت، ابراز راز دل، به تنهایی کنم
دوست دارم در خراسان تو چون گل بشکفم
صبح دم توصیف از گل های زهرایی کنم
دوست دارم هر کجا باشد به نامت مجلسی
شمع باشم، آب گردم، مجلس آرایی کنم
دوست دارم تا شماری "میثمت" را سائلی
تا گدایت باشم و در حشر آقایی کنم

 

 

 

دمی که به کار دل خود شک کردم
به قاب دلم اسم تو را حک کردم
لبم را به نامت متبرک کردم
ضامن آهو دریابم    فقط تو هستی اربابم
مولانا غریب یا امام رضا 3

من از کودکی برده‌ام لذت عشق
که ساکن شدم در حرم حضرت عشق
تو داری فقط اینچنین شوکت عشق
صحن و سرایی رؤیایی    جنت اهل دنیایی
مولانا غریب یا امام رضا 3

  • موافقین ۰ مخالفین ۰
  • ۹۲/۱۰/۱۲
  • ۷۴۲ نمایش
  • king hojjat

نظرات (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است
ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی